ابلیس جواب داد : امام اینها که بیاید ، عمر ما تمام می شود !!!
اینها که غافل باشند ، امامشان دیرتر می آید ...
با کنجکاوی پرسید : این هفته پرونده ها چطور بود ؟
ابلیس خوشحال گفت : مگر صدای گریه ی آقایشان را نمی شنوی !!!
یه وقتایی ...
یه حرفایی ...
چنان آتیشت میزنه ؛
که دوست داری فریاد بزنی ؛
اما نمیتونی !!!
حتی دیگه نفس کشیدن هم برات سخت میشه !!!
تمام وجودت میشه بغض ...
بغضی که نمیترکه ...
به این میگن : درد
" درد بـی درمـــــــون "
آدمیزاد در حرف زدن هایش بی ملاحظه است ...
آن هنگام که می خواهد با منطق حرف بزند ، احساساتی می شود !!!
آن سان که از احساسات می گوید ، آرزوهایش لو میروند !!!
زمانی که از آرزوهایش یاد می کند ، حسرتش رو می شود !!!
و هنگامی که حسرت هایش روشن می گردند ، منطق می تراشد !!!