زندگی ات را منوط به بودن و نبودن آدمها نکن ...
روی پاهای خودت بایست تا تنهایی ات را بیهوده نیابی
و هیچکس را بهترین زندگی ات خطاب نکن ...
یادت باشد، آدمها بهترین که خطاب شوند خیالاتی می شوند ...
هوا برشان میدارد و تو را به هر جهت که بخواهند میبرند ...
زندگی ات را مشروط به دیگران کنی
جایی برای کشف خودت باقی نمی گذاری ...
آدمها که مهم تلقی شوند تغییرت میدهند ...
آن وقت تو میمانی و یک دوگانگی شخصیت ...
یادت باشد کسی بهترین زندگی ات میشود که خودش بخواهد ...
مبادا عروسک خیمه شب بازی آلت دست دیگران شوی
مگذار زندگی ات محتاج تائید گرفتن از دیگران باشد ...
با دهن کجی به تنهایی درونی ات ، حفظ ظاهر کن
از ترس بی کسی به آغوش های پیش پا افتاده پناه نبر
هر تازه واردی ، رنج تازه است.
یادت باشد تازه واردها هم از ترس تنهایی به آغوش تو پناه می آورند ...
دست تنهایی ات را به سمت هیچ کس دراز نکن
تا منت هیچ خاطره ای اشتباهی بر سر بی کسی ات نباشد
جهان از چشم تو نخواهد افتاد
مادامی که از چشم های خودت نیفتاده باشی.